قیمت کارخانه | قیمت بازار |
مصرف میانگین | 10/5 لیتر |
تیپ اتومبیل | هاچ بک |
دنده | 5 سرعته دستی |
گارانتی اولیه | نامشخص |
صندلی راننده | چرمی قابل تنظیم به صورت دستی |
نوع سوخت | بنزینی |
موتور | خطی CVVT DOHC |
حجم موتور | 1/4 لیتر |
تعداد سیلندر | 4 سیلندر |
انتقال قدرت به | چرخ های جلو |
شاید تعجب کنید اگر بدانید که هماکنون اپل کورسا، 100,000 دستگاه در استرالیا به فروش رسانده است؛ احتمالاً تعجب شما به این خاطر است که این خودرو در استرالیا با نام هولدن بارینا، شناخته میشود.این خودرویشهری در شکل و شمایل نسل چهارم، منتها این بار تحت عنوان سازنده خود، آمده است تا مسیر پیشرفت خودروساز هموطنش در استرالیا، یعنی فولکسواگن را دنبال کند.
رقیبان این خودرو، شامل هولدن بارینا هم میشود که اکنون تحت عنوان شورولت سونیک یا Aveo، شناخته میشود.این شرکت میخواهد تا خودروهایش که شامل مدلهای آسترا و اینسیگنیا هم میشود، تبدیل به خودروهای آرمانی و پررونق شوند. دقیقاً مانند فولکسواگن.
این رویکرد، در زمینه قیمتگذاری، کاملاً نمو پیدا کرده است؛ زیرا هر دو مدل پنجدر و سه در کورسا در کلاس خودروهایی که حساس به قیمت هستند، قیمت پایه بالایی نسبت به سایر رقیبان خود دارند.سطح سوم این کلاس با اپل کورسا سهدر هاچ بک به قیمت 16,490 دلار آغاز میشود که شاید قیمت خودرو دست دوم این ماشین کاهش چشم گیری اشته باشد. که البته مدلی جذابتر تحت عنوان Colour Edition با قیمت 18,490 دلار هم، در دسترس خواهد بود؛ و مدل پنجدر هاچبک هم قیمتی برابر با 18,990 دلار دارد.
اگر به خاطر شور و شوق جنرالموتورز برای عرضه برند اپل در این منطقه نبود، احتمال داشت شرکت هولدن به خاطر تفاوت قیمت چشمگیر 3,000 دلاری این خودرو با مدل بارینا، ناراحت شود.همچنین، این تفاوت با سایر مدلهای پنجدر، همچون فولکسواگن پولو، فورد فیستا، مزدا 2، هیوندای i20، کیا ریو و تویوتا یاریس، بین 2,000 دلار تا 3,000 دلار متغیر است.
شرکت اپل بر سر اینکه مدل کورسا در برابر رقبای مختلف و کاملاً مجهز، حرفهای زیادی برای گفتن خواهد داشت، بحث میکند.
با توجه به نمونه پنجدری که طبق برنامه شرکت اپل، مورد آزمایش ما قرار گرفت، این خودرو دارای تجهیزات زیر است: رینگهای 16 اینچی آلیاژدار، شش کیسه هوا، سیستم کنترل پایداری، ترمزهای ضد قفل، چراغهای مه شکن، فرمان قابل تنظیم در چهار جهت به همراه کلیدهای کنترل سیستم صوتی، فرمان چرمی، کنترل دما، آیینه بغلهای برقی، شیشهجلوهای برقی، کروز کنترل، کامپیوتر و بلوتوث قابلکنترل با صدای کاربر.
مدلی که در اختیار ما قرار گرفت، حاوی مجموعه تجهیزات تکنولوژی بود که 1,250 دلار قیمت دارد و ویژگیهای مفیدی از جمله: حسگر باران برای برفپاککنها، سیستم خاموش و روشن خودکار چراغها، حالت شب خودکار برای آینه وسط، حسگرهای پارک عقب و چراغ جلوهای پروژکتوری که میتواند برای روشن کردن کنارهها تغییر زاویه دهد؛ است. یک مسئله دستاول که برای این شرکت، اهمیت زیادی دارد.
تمامی مدلهای این خودرو در استرالیا از یک پیشرانه یکسان با حجم 1.4 لیتر و چهار سیلندر که میتواند 99 اسببخار نیرو و 130 نیوتن متر گشتاور تولید کند، بهره میبرند. این اعداد قابلاحترام هستند اما خیلی زیاد به نظر نمیرسند.
مدل مجهز به جعبهدنده دستی که در اختیار ما قرار گرفته بود، توانست با شتاب کمی در عرض 11.9 ثانیه، سرعت خود را به 100 کیلومتر بر ساعت برساند؛ بنابراین میتوان گفت که این خودرو، از دستیافتن به عنوان سریعترین خودروی شهری، معاف است. مدل خودکار چهار سرعته که شرایط امتحان کردنش برای ما مهیا نشد، دو ثانیه بیشتر طول میکشد تا به این سرعت برسد.
به نظر میرسد که پیشرانه این خودرو، حتی در فشارهای بالا هم تمایلی به افزایش دور موتور ندارد. بعد از عبور از دور موتور 4,000، بیشتر تمایل دارد سروصدای زیادی ایجاد کند تا اینکه سعی کند عقربه را به دور موتور 6,000 برساند.
نمونه شش سرعته دستی، برای شتابگیری در مسیرهای آزادراهی، کارآمدتر به نظر میرسد و در ضمن، مصرف سوخت مناسبی هم دارد، یعنی 5.9 لیتر در هر 100 کیلومتر؛ بااینوجود، پیشرانه این خودرو حتی در دور موتور 3,400 و سرعت 110 کیلومتر هم به نظر نمیرسد که فشار بیش از اندازهای را تحمل کرده باشد.
صدای باد و خیابان بیشتر به گوش میرسند.این مدل هم همچون سایر نمونههای قبلی خود، رانندگی لذت بخشی را بدون معیار پویایی، فراهم میکند.این خودرو به هنگام گذر از پیچها، به شکل قابلتوجهی کج میشود، اما نه آنقدر که تعادلش را به هم بزند. چسبندگی لاستیکها به زمین خوب است و فرمانپذیری آنهم منسجم است؛ فقط شاید آن حسی را که باید، به شما ندهد.
ما توانستیم این خودرو را در مسیرهای درون و برونشهری و همچنین مسیرهای آزادراهی، آزمایش کنیم؛ باید اعتراف کنیم که رانندگی با این خودرو در تمامی این شرایط، بهطور مثالزدنی راحت بود.صندلیهای جلوی این خودرو به دلیل کفی بلند در زیر ران پاها، راحتی قابل قبولی برای سفرهای طولانی به راننده هدیه میکنند. هرچند که انتظار میرود تا از این خودرو بیشتر در مسیرهای کوتاه استفاده شود.
فضای جلوی خودرو میتوانست سخاوتمندانهتر از این باشد؛ بهعنوانمثال، جایی برای قرار دادن گوشی شما تعبیه نشده است. فضای عقب هم به دلیل عدم وجود تکیهگاه مرکزی و دستی بودن بالابر شیشهها، آنچنان جالب به نظر نمیرسند.سرنشین وسط در صندلیهای عقب از شرایط مناسبی برخوردار نخواهد بود، هرچند که صندلیهای کناری با داشتن استحکام و کیفیت بالا، فضای مناسبی را برای تمام اعضای بدن فراهم میکنند.
فضای صندوق این خودرو، با حجم 285 لیتری شامل یک Flexfloor هم هست که یک بخش ثانوی را پنهان کرده است و میتوان با برداشتن آن یک صندوق یکپارچه و بزرگ را مهیا کرد.با خواباندن صندلیهای عقب، حجم صندوق به 700 لیتر افزایش پیدا میکند. طراحی داخلی این خودرو از سن و سال آن پیروی نمیکند، هرچند که اکنون در حال نزدیک شدن به ششسالگی خود است. البته بهروزرسانی مدل 2010 را فاکتور بگیرید.
سبک و سیاق ظاهری این خودرو، به اپل میفهماند که حس رانندگی قدیمی خود را باید ارتقا دهد. کنسول وسط این خودرو بسیار معمولی به نظر میرسد و همچون آنچه در اتاقهای هوشمندانه مدلهای آسترا و اینسیگنیا دیدهایم، آنچنان خانوادهدوست به نظر نمیرسد.
پس درحالیکه این خودرو، ویژگیهای دوستداشتنی زیادی دارد که آن را تبدیل به یک انتخاب قابلتوجه نسبت به هیوندای i20 و هولدن بارینا، میکند؛ اما همچنان سخت است که مدلهایی همچون فورد فیستا و مخصوصاً فولکسواگن پولو 77TSI که اتاقی خوشسبکتر و ترکیب جعبهدنده و پیشرانهای که از نظر عملکرد بسیار پختهتر و بهتر عمل میکند را ارائه میکند، مدنظر قرار ندهیم.
نظرات کاربران
اگر خودتون رو در حوزه خودرو صاحب نظر میدونید بهتره اطلاعاتتون رو در اختیار بقیه هم قرار بدید. ما بیشترین تعداد اتومبیل ها را گردآوری کردیم تا همه بتونن از مشخصات خودروها مطلع بشن، بنابراین خیلی مشتاق هستیم شما که در زمینه خودرو تخصص دارید نظر خودتون را ثبت کنید شاید شما برنده قرعه کشی ماهانه ما باشید اطلاعات بیشتر ....